بحث دیگر این است که آیا تلف قبل از قبض موجب بطلان معاوضه از اصل است یا موجب ضمان بایع نسبت به پرداخت مثل یا قیمت مبیع تلف شده و یا موجب انفساخ عقد از حین تلف؟
با توجه به ظاهر کلمات موجود در نصوص، وجه سوم را مىپذیریم، زیرا نص این است: «... من مال بائعه» یعنى مال تلف شده «از مال فروشنده آن مال» محسوب است که این مفهوم نه با بطلان از اصل سازگار است و نه با ضمان و الزام به پرداخت خسارت؛
زیرا جمله مزبور صراحت دارد که مال تلف شده از آن بایع بوده و اگر منظور ضمان بایع بود باید گفته مىشد «... على بائعه»؛ یعنى «بر فروشنده آن است».
همچنین اگر نص موجود حاکى از بطلان معامله بود، بیعى انجام نشده بود تا عنوان «بایع» صدق کند، و چون در حدیث، وقوع بیع پذیرفته شده و از طرفى مال تلف شده از جمله اموال بایع محسوب گردیده، راهى نیست جز این که بگوییم حدیث حاکى از آن است که لحظهاى قبل از تلف، انفساخ عقد رخ مىدهد و بنابراین، اگر ثمن توسط مشترى پرداخت گردیده، بایع ملزم است آن را عودت دهد و اگر پرداخت نکرده، دیگر لازم نیست چیزى بپردازد.